روانشناسان به جنگ بیحوصلگی میروند:
زندگی ملالتبار است. روزها و شبهای تکراری ما را در چنگال خودشان میفشارند و سیاهی فضای ذهنمان را پر میکند. انسانها از ملال متنفرند، حتی حاضرند درد بکشند، بهشرط اینکه از ملال نجات پیدا کنند. اگر به نقطهای رسیدیم که به نظرمان هر روز، مثل روزهای قبلش است و کارها و تفریحات و رابطههایمان دیگر لذتی برایمان ندارد، چهکار میتوانیم بکنیم؟ فرهنگ امروز، جواب سادهای دارد: فرار کن. اما برخلاف تصویر رایجی که میگوید برای بیرون آمدن از ملالت باید «چیزهای تازه» به زندگیمان بیاوریم، فرار کردن به سمت کار یا رابطههای جدید هم میتواند خیلی زود دوباره ملالتبار شود.کییرکگور، فیلسوف دانمارکی، میگوید: ملال را نمیتوان با یافتن زندگیای تازه درمان کرد، برعکس، ملال فقط با عمیقتر شدن در زندگیای که همین الان داریم تسلی مییابد.، اولینبار که زندگی را ملالتبار مییابیم، نشانۀ این است که دنبال شادیهای جدید میگردیم. او نام این دوره را «مرحلۀ زیباییشناختی زندگی» میگذاشت و آن را مخصوص دورۀ نوجوانی میدانست.اما برای اکثر انسانها، این دورۀ تجربه و مصرف، گذراست و بعد از مدتی خودش ملالآفرین میشود. طوری که از خودمان میپرسیم: «همهاش همین بود؟» اینجاست که وارد «مرحلۀ اخلاقی» زندگی میشویم. در این مرحله، تعهدات بلندمدت و رابطههای عمیق و پایدار را میپسندید و ارزش چیزهای جدید در چشمتان کم میشود. این مرحله عمیقتر و بهتر است، اما باز هم عدهای را خسته و ملول میکند. آنها با وجود اینکه پیوندهایی عمیق و معنادار دارند، دنبال چیزی باز هم عمیقتر هستند. کییرکگور میگوید این مرحله، مرحلۀ دینی زندگی انسان است که در آن به جستوجوی هدف یا غایتی متعال هستیم.
کد خبر: ۳۹۳۵۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
تأملاتی دربارۀ کرانۀ باختری؛
کرهایها بعد از جنگ جهانی دوم، تکنیک بسیار کارآمدی را برای شکنجه اختراع کردند که طی آن قربانی را مجبور میکردند تا کاری را که برایش اندکی ناخوشایند است، برای مدتی بسیار بسیار طولانی انجام دهد. مثلاً لبۀ صندلی بنشیند یا با زاویهای ناراحت به دیوار تکیه دهد. با طولانیشدن زمان، قربانی حاضر میشد به هر چیزی اعتراف کند تا از این عذاب خلاص شود. دیوید گریبر ، انسانشناس آمریکایی، میگوید این شبیه تکنیکی است که اسرائیل روی کل یک ملت به کار بسته است.
کد خبر: ۳۱۰۵۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۸
بحران سازی دانشگاه ها؛
این روزها، نمیتوانی فرم استخدام پر کنی، مگر اینکه مدرکی دانشگاهی داشته باشی. اما اگر قرار باشد همۀ کارهای جامعه مدرک دانشگاهی لازم داشته باشند، آنوقت است که بحران شروع میشود، همان بحرانی که دیوید گودهارت آن را سرمنشأ نابرابریهای بیشمارِ جامعه میداند. گودهارت، مؤسس مجلۀ پراسپکت، در کتاب جدید خود، از بلایی سخن میگوید که دانشگاهزدگی بر سر اقتصاد کشورش درآورده.
کد خبر: ۳۰۹۴۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
آلن بدیو:
از ابتدای جنبش جلیقهزردها بسیاری از روشنفکران فرانسوی و غیر آن در تحلیل این جنبش مقالاتی نوشتند و مصاحبههایی کردند. بخش عمده این مقالات در صفحه اندیشه «شرق» ترجمه و منتشر شد، یادداشتها و تحلیلهایی از اریک آزان، انزو تراورسو، فلیکس بنجو اوانژه-اپه، سدریک دوران، اسلاوی ژیژک، فردریک لوردون، دیوید گریبر ، سوفی ونیش، و آنتونیو نگری. در این میان موضعگیری انتقادی ژیژک نسبت به جلیقهزردها متمایز از سایر تحلیلها بود. آلن بدیو نیز در ماههای اولیه این جنبش برخلاف انتظار ساکت بود، سکوتی که دال بر موضع منفی او نسبت به این جنبش بود.
کد خبر: ۲۰۷۰۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۲
رنج مشاغل بیمعنی؛
مردی که نمیخواست نامش را کسی بداند، برای انسانشناسی آمریکایی که داشت دربارۀ شغلهای بیمعنی کار میکرد، نوشت: «من در سمت نگهبان موزه کار میکردم. در موزهای که مشغول بودم، اتاقی بلااستفاده وجود داشت که وظیفۀ من نگهبانی از همان اتاق خالی، و مطمئن شدن از این بود که هیچیک از بازدیدکنندگان به چیزی دست نزنند و آتشسوزی راه نیاندازند. برای آنکه حواسم جمع باشد و هوشیار بمانم، از استفاده از کتاب و تلفن و غیره هم منع شده بودم.» نکته اینجاست که آدمهایی شبیه او کم نیستند.
کد خبر: ۲۰۰۷۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۳
دیوید گریبر:
اگر یکی از ویژگیهای هر لحظه حقیقتا انقلابی شکست کامل مقولات مرسوم ما در توصیف وقایع اطرافمان باشد، گواه خوبی است بر اینکه در دوران انقلابی زندگی میکنیم.
کد خبر: ۱۷۸۱۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۵